تعریف و درک مفهوم استارت آپ
وبسایتها و منابع اینترنتی مختلفی به تعریف مفهوم استارت آپ و اصول و مبانی مربوط به آن پرداختهاند، و تنها با یک جستجوی اینترنتی ساده در برخی از این سایتها میتوان به تعاریف گوناگون از آن دست یافت. البته ناگفته نماند که اشتباهاتی در این تعریفها نیز وجود دارد که مورد بحث ما در این مطلب نیست. به طور کلی، استارت آپ به پروژههایی گفته میشود که در جریان آن، یک ایده خام، به کمک تلاش و کوشش یک گروه به تولید یک محصول میانجامد و زمینه برای فروش آن محصول فراهم میشود.
در واقع، استارت آپ تمامی مسیر از صفر تا صد را طی میکند و تمامی مراحل را به صورت آزمون و خطا و یا یادگیری اصول و مبانی پایه آن انجام میدهد. حال ممکن است شروع مفهوم استارت آپ به صورت یک کار علمی خیلی پیچیده مانند یک اختراع سخت در حوزه نرم افزاری باشد، یا یک گروه بازاری تصمیم به تغییر در یک محصول خیلی ساده بگیرند و زمینه ورود آن به بازار به عنوان یک محصول جدید را فراهم کنند.
پس لازم است که دوباره تکرار کنیم، ایدههای موفق استارت آپی یا استارت آپ های موفق جهانی و استارت آپ های موفق ایرانی لزوماً بر روی کارهای علمی پیچیده کار نمیکنند؛ بلکه در تولید یک محصول و در فروش آن به مشتری، موفقتر از سایرین هستند.
تاریخچه استارت آپ
اگر بخواهیم به تاریخچه استارت آپ بپردازیم، مطمئناً میتوان شروع آن را با شروع تمدن در بین انسانها و خرید و فروش محصولات مختلف گره زد. اما آغاز استفاده از مفهوم استارت آپ به سال حدود ۱۹۱۱ میلادی برمیگردد که آغاز آنها با شرکتهای Silicon Valley شروع شد. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، استارت آپ IBM بود که اسم آن از International Business Machines برگرفته شده است. این استارت آپ در سالیان بعد موفق شد که خود را به عنوان یکی از غولهای تولید کننده نرم افزار در دنیا معرفی کند.
یکی دیگر از قدیمیترین و موفقترین استارت آپ های دنیا، شرکت اپل است که توسط استیو جابز راهاندازی شد و همه شما با نحوه به وجود آمدن و سختی کشیدنهای این فرد در به نتیجه رسیدن این استارت آپ آشنا هستید. اما یکی دیگر از استارت آپ های معروف جهان که همه ما با آن درگیر هستیم، استارت آپ گوگل است که ایده آن در سال ۱۹۹۷ مطرح شد و در سال ۱۹۹۸ آغاز به کار و محصول خود را تولید کرد. امروزه میتوان موتور جستجوی گوگل را به عنوان پیچیدهترین و قویترین موتور جستجو در جهان معرفی کرد.
چرا راه اندازی استارت آپ جذاب است؟
در این قسمت میخواهیم به یکی از ابهاماتی که در بند اول این مقاله به وجود آمد پاسخ دهیم. شاید برای شما نیز این سؤال پیش آمده باشد که چرا اغلب کسانی که قصد راه اندازی یک کسبوکار دارند، ترجیحاً از لفظ و مفهوم استارت آپ برای آن استفاده میکنند؟ باید بپذیریم که این موضوع بیشتر جنبه روانی دارد و البته در برخی موارد نیز، حمایت دولتی از برخی شرکتها باعث میشود که این برچسب را بر روی کسبوکار خود بچسبانند.
اگر ما راه اندازی استارت آپ را به عنوان شروع یک کسبوکار جدید در نظر بگیریم، جنبه روانی این موضوع بیشتر از این مسئله نشأت میگیرد که همه انسانها به دنبال چالشهای جدید و در حقیقت دیده شدن هستند. وقتی که شخصی اقدام به تولید یک محصول جدید و جذاب در سطح جامعه میکند، تعداد کسانی که این محصول را انتخاب میکنند و به عنوان انتخاب اول خود در نظر میگیرند، تعیین کننده میزان موفقیت استارت آپ است. بنابراین وقتی که شخصی بر روی یک کار جدید ریسک میکند و در تصور خود به این نتیجه میرسد که محصول مورد نظر باعث دیده شدن و حتی برند شدن آن میشود، سعی میکند که به شکلهای مختلفی این کار را مطرح کند.
با این تفاسیر، مفاهیمی مانند:
- تازه بودن،
- دیده شدن،
- امتیازات دولتی برای استارت آپ ها،
- منحصر به فرد بودن،
- جنبههای روانی،
- و تمایل به رسیدن به موفقیت از صفر تا صد،
اصلیترین دلایلی هستند که بیشتر افراد به راه اندازی یک کسبوکار جدید و استارت آپ متمایلند.
چرا بیشتر استارت آپ ها شکست میخورند؟
دلایل اصلی شکست استارت آپ ها را در ادامه همین مطلب به طور جزئی و با ذکر دلایل کامل معرفی میکنیم، اما سوالی که اینجا مطرح است این است که چرا درصد شکست استارت آپ ها نسبت به درصد موفقیت آنها بیشتر است؟ برای پاسخ دادن به این سؤال باید به سراغ همان جنبه روانی ذکر شده در بند قبلی برویم. احتمالاً برای خود شما نیز این اتفاق رخ داده که با خواندن یک مطلب به این نتیجه میرسید که میتوانید در این حوزه موفق باشید.
فرض میگیریم که شما از یک فروشگاه اینترنتی خارجی دیدن کردهاید و میبینید که تعداد مشتریان و آمار فروش آنها بسیار بالاست (شاید بهتر بود که اسم یک فروشگاه را میآوردیم، اما به این شکل مناسبتر است). احتمالاً شما نیز فکر میکنید که:
- با یک هزینه ۴ تا ۱۰ میلیونی میتوانید یک فروشگاه اختصاصی اینترنتی طراحی کنید،
- مطالب خود را در آن بارگذاری کنید،
- بر روی بحث بهینه سازی محتوایی و گرافیکی آن کار کنید،
- تبلیغات گوگل و کار با ابزارهایی مانند گوگل ادوردز را یاد میگیرید،
- بر روی مشتریان و مخاطبان خود کار میکنید،
- چند نفر پرسنل یا همکار برای کار خود استخدام میکنید،
- و در نهایت به مرور زمان فروش خود را افزایش میدهید.
به جرات میتوان ادعا کرد که تمامی کسبوکارهای اینترنتی فقط همین مراحل را طی میکنند و شاید چند کار اضافی و خیلی جزئی در آنها تفاوت ایجاد کند. اما بزرگترین موضوعی که باعث تفاوت یک استارت آپ موفق با یک استارت آپ شکست خورده میشود، تلاش، کوشش، دانش و استمرار اعضای تیم است.
طی کردن یک مسیر برای تجاری کردن یک محصول آسان نیست و مطمئن باشید که بیشتر استارت آپ هایی که در این مسیر شکست میخورند، صرفاً به خاطر نداشتن تلاش کافی و خستگی در بین راه است.
تفاوت استارت آپ ها با کسبوکارهای سنتی
-استارت آپ ها به صورت مرحلهای رشد میکنند
بهتر است استارت آپ را به مانند یک پیاز در نظر بگیریم که مراحل رشد خود را به صورت مرحله به مرحله طی کرده و به بلوغ میرسد. این در حالی است که در کسبوکار سنتی معمولاً سرمایه یک کار جدید تأمین میشود و بلافاصله مراحل فروش آن نیز آغاز میشود. به عنوان مثال، اگر شما یک کفش جدید را تولید کنید، برای آن بازاریابی انجام دهید، مشتریان خود را توسعه دهید و به کسبوکار خود رونق ببخشید، شما مفهوم استارت آپ را به شکلی دقیق اجرا کردهاید. اما اگر یک مغازه اجاره کنید و کفش مربوط به برندهای مختلف را در آن قرار دهید و بفروشید، از یک سبک سنتی استفاده کردهاید.
-استارت آپ ها بر اساس مبانی علمی توسعه مییابند
نکته مهمی که درمورد استارت آپها وجود دارد این است که پیشرفت آنها بر مبنای اصول علمی انجام میگیرد و حتی تبلیغات و فروش آنها نیز با توجه به مبانی علمی روز دنیا صورت میگیرد. پس وقتی هدف شما راه اندازی یک استارت آپ است، باید یک دانش جدید را فرا بگیرید و به مرور زمان آن را توسعه دهید. این در حالی است که در کسبوکار سنتی، میتوانید تمامی مراحل کار را از پدر یا از استاد خود یاد بگیرید و بلافاصله وارد بازار کار شوید.
مراحل راه اندازی استارت آپ
با توجه به تعاریف و مواردی که در رابطه با مفهوم استارت آپ گفته شد، در اینجا لازم میبینیم که مراحل راه اندازی آن را به شکل جزئی و مرحله به مرحله معرفی کنیم تا شما نیز بتوانید از آن به عنوان یک الگو برای راه اندازی کسبوکار خود استفاده کنید. البته، ممکن است برخی از افراد به این مراحل، چند مرحله جزئی دیگری نیز اضافه کنند که به سلیقه افراد بستگی دارد. اما اگر قصد راه اندازی یک استارت آپ را دارید، باید مراحل زیر را به طور دقیق دنبال کنید:
۱٫ ایدهپردازی
مفهوم استارت آپ از یک ایده شروع میشود، این ایده ممکن است خلاقانه و جدید بوده و یا ممکن است برگرفته از یک کسبوکار خارجی یا داخلی باشد. به عنوان مثال، قرار نیست که همیشه یک کسبوکار جدید برمبنای یک اختراع جان بگیرد، شاید یک فرد خلاق بتواند با تغییر کوچکی در یک فلاسک چای، توجه مشتریان را به آن جلب کرده و آن را به عنوان محصول بفروشد. پس همیشه قرار نیست ایده یک استارت آپ پیچیده و سنگین باشد یا هزینه زیادی برای سرمایه گذاری لازم داشته باشد.
اگر در اینترنت کلمه بهترین ایدههای استارت آپی را سرچ کنید، احتمالاً به گزینههای متعددی میرسید که برخی از آنها در نگاه اول مسخره یا نشدنی به نظر میرسد، اما میبینید که گروهی از جوانان پر تلاش توانستهاند که همین ایدههای مسخره را به کسب درآمد برسانند و اکنون در چندین نقطه دنیا به فعالیت مشغولند. پس هیچ وقت برای ایدهپردازی در حوزه کارآفرینی نترسید.
۲٫ تحقیق و تعیین نقشه راه
گام دوم که برای تحقق بخشیدن به مفهوم استارت آپ باید بردارید، برداشتن یک کاغذ سفید و نوشتن نقشه راه است. در واقع این یک طرح خام از ایده شما و مسیر کلی آن است و باید در آن مشخص کنید که میخواهید به چه نقطهای برسید. همانطور که گام اول را با ایده پردازی برداشتهاید، بهتر است کمی خیال پردازی کنید و هدف خود را تا نهایت ممکن پیش ببرید.
بعد از مشخص شدن هدف نهایی، زمان آن رسیده است که این مسیر را به چندین مسیر کوتاهتر بشکنید و در واقع چندین هدف کوتاه و بلند برای خود در نظر بگیرید. به عنوان مثال اگر قصد دارید به یک شهر دیگر سفر کنید، باید در مسیر خود مشخص کنید که به کدام یک از روستاها یا شهرستانها خواهید رسید و هدف شما در آنجا چیست.
در مرحله بعد، باید تحقیق کنید. داشتن یک ایده خام خوب است، اما به همان اندازه خطرناک است و ممکن است شما را از مسیر خارج کند. تحقیقات شامل بررسیهای مختلف در مورد محصول و همچنین استقبال مشتریان از این محصول است. بهترین نقطه برای شروع تحقیق این است که از افراد خانواده و آشنایان خود بخواهید که در مورد ایده شما نظر دهند و اگر ایرادی در این مسیر وجود دارد، به شما متذکر شوند.
۳٫ ثبت ایده و ادعای مالکیت
مرحله قبل نباید از محدوده خانواده و آشنایان قابلاعتماد بیشتر شود، دلیل این موضوع هم ساده است، جلوگیری از افشای ایده. فراموش نکنید که ایده یک چیز جدید است و ذهن افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است. شاید شما به یک ایده رسیده باشید که افراد دیگر هرگز به آن فکر نکردهاند.
بنابراین در مرحله سوم از راه اندازی استارت آپ باید به سراغ ثبت ایده و ادعای مالکیت آن بروید. اگر ایده شما تکراری و برگرفته از سایر شرکتها و کسبوکارهای ملی و بین المللی است، کار شما چندان سخت نیست و برای ثبت آن نیازی به مراحل سختی ندارید.
اما در برخی موارد شاهد اختراع و ایدههای خلاقانه از طرف افراد هستیم که در سطح ملی و در سطح بین المللی، نمونههای مشابه ندارند. اگر ریسک افشای آن را بپذیرید و آن را با افراد مختلف در میان بگذارید، احتمال دزدیده شدن ایده شما وجود دارد و شاید افرادی امکانات لازم برای رسیدن سریعتر به نتیجه آن را داشته باشند. برای ثبت اختراع و ایده نوآورانه خود، به سراغ پایگاه اطلاع رسانی مرکز مالکیت معنوی به آدرس اینترنتی http://iripo.ssaa.ir بروید و مراحل ثبت اختراع خود را انجام دهید تا بتوانید نسبت به مالکیت آن ادعا کنید. تمامی مراحل انجام ثبت اختراع در این وبسایت آموزش داده شده است پس از انجام و ثبت آن، یک گواهی ثبت اختراع به شما داده میشود که میتوانید به کمک آن ادعای مالکیت خود را داشته باشید.
۴٫ تهیه نمونه اولیه
ایدههای مختلفی در قالب مفهوم استارت آپ تعریف میشوند که انجام هر کدام از آنها از یک مسیر متفاوت عبور میکند. برخی از این ایدهها، خدماتی هستند و نیازی به تهیه نمونه اولیه ندارند، برخی دیگر شامل نمونههای آزمایشگاهی میشوند، که اصلیترین گام مربوط به همین تهیه نمونه اولیه است.
پس در ابتدا مشخص کنید که محصول نهایی شما چه چیزی خواهد بود و آیا امکان تولید نمونه اولیه از آن وجود دارد؟ توجه داشته باشید که:
- کارهای خدماتی، نیازی به تولید نمونه اولیه ندارند، اما تحقیقات در آنها لازم است؛
- کارهای آزمایشگاهی به تولید نمونه اولیه وابسته هستند و تحقیقات نیز در آنها لازم است؛
- ایدههای اینترنتی برای تولید نمونه اولیه سادهتر هستند و باید با سرعت بیشتری انجام گیرد؛
- تولید نمونه اولیه برای یک محصول خاص سختتر است و باید از افشای آن جلوگیری شود؛
- تولید نمونه اولیه برای یک محصول باید همراه با تحقیق در مورد بازاریابی و نیاز مشتریان باشد.
پس اگر مشخص کردهاید که محصول نهایی شما به چه صورتی است، باید ببینید که عکس العمل افراد جامعه نسبت به نمونه اولیه آن به چه صورت است. بنابراین، سعی کنید که چند نمونه اولیه تولید کنید که کیفیت آنها برای عموم جامعه قابل قبول باشد.
۵٫ عرضه نمونه به جامعه هدف کوچک و بررسی بازار
در گام دوم پیشنهاد دادیم که ایده خود را به افراد نزدیک و خانواده خود نشان دهید و نظر آنها را بپرسید. اما در این مرحله، با توجه به این که ایده خود را ثبت کردهاید و میتوانید ادعای مالکیت داشته باشید، میتوانید جامعه هدف خود را توسعه دهید. چند مورد یا نمونه اولیه را تولید کنید (در مورد محصولات فیزیکی بهتر است ۱۰۰ نمونه باشد)، و آنها را در اختیار جامعه هدف خود قرار دهید و همزمان با آن، یک فرم نظرسنجی نیز در اختیار آنها قرار دهید. از این افراد بخواهید که از محصول مورد نظر استفاده کنند و در مورد شرایط مختلف آن نظر دهند.
فرم نظرسنجی شما میتواند شامل موارد زیر باشد:
- کیفیت کاری محصول؛
- کیفیت ظاهری محصول،
- کیفیت خدماتی محصول؛
- قیمت مناسب برای محصول؛
- پیشنهاداتی برای بالا بردن کیفیت کاری محصول؛
- میزان تمایل مشتریان به محصول؛
- احتمال موفقیت محصول در بازار؛
- نیازها و نواقص عملکردی محصول.
تهیه این فرم نظرسنجی تا حدود زیادی سلیقهای است و تحت تأثیر نوع محصول و خدمات آن ممکن است تغییر کند. ولی همیشه سعی کنید که از جامعه هدف خود پیشنهادهای مختلفی دریافت کنید و از آنها بخواهید که خیلی سریع و بدون رودربایستی در مورد محصول شما نظر دهند. این نظرها در گامهای بعدی به شما کمک خواهند کرد و یکی از اصلیترین عوامل موفقیت استارت آپ ها به شمار میروند.
۶٫ ثبت ایده و محصول
در مرحله قبل، ایده خود را به ثبت رساندهاید و این شانس را به خود دادهاید که در مورد مالکیت آن ادعا داشته باشید. اما این ادعا نمیتواند شامل محصولات به دست آمده از آن باشد و ممکن است افرادی از محصولات مشابه با آن یا حتی از ویژگیهای بهتر آن استفاده کنند. پس باید در مراجع قانونی نسبت به ثبت ایده و محصول خود اقدام کنید و مطمئن شوید که هیچ شخص دیگری از محصولات شما استفاده نمیکند.
مقدمات انجام این کار نیز همانند مراحل ثبت اختراع است و میتوانید از پایگاه اطلاع رسانی مرکز مالکیت معنوی این کار را انجام دهید تا از مراحل بعدی و از کپی نشدن محصول خود مطمئن شوید. مفهوم استارت آپ با ریسک همراه است و باید نهایت تلاش خود را به کار بگیرید تا این ریسکها را از بین ببرید.
۷٫ پیدا کردن سرمایهگذار
یکی از مهمترین مراحل و شاید بزرگترین چالش برای راه اندازی استارت آپ، پیدا کردن یک سرمایهگذار برای پروژه است که بتواند ریسک سرمایهگذاری بر روی یک ایده نو را بپذیرد. در بالا به این نکته اشاره کردیم که استارت آپ ها همیشه با ایدههای نو شروع نمیشوند و ممکن است در برخی از آنها ایدههای تکراری یا ایدههای اجرا شده در سایر کشورها پیادهسازی شود. بنابراین، شاید پیدا کردن یک سرمایه گذار بعد از مدتی امکان پذیر باشد، اما لازم است که نوع سرمایه گذاری آنها نیز مشخص شود.